صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

صدرا کوچولو

نه ماه تمام.......

نه ماه تمامه كه ما شديم دو نفر و نصفي پسر قشنگم امروز شما نه ماهت تموم شدو وارد ده ماهگي شدي چقدر زود داري بزرگ ميشي و هر روز نسبت به ديروز اقا تر ميشي با نمكتر و شيطونتر ميشي غذا كه ميبيني ميگي هممممممممممممم اگه از چيزي بدت بياد  ميگي اتتتتتتتت كه من يادت ندادم دوستم ندارم بگي كنجكاو تر به محيط اطرافت ميشي(فضولتر) و مدام در حال خانه گردي تو تمام مناطق خونه جاهايي هم كه نميتوني بري به زور خودتو جا ميكني و در اخر هنوزم يه دندون داري الهي مامان قربونت بره كه يه كوچولو هم سرما خوردي كه ايشالله زود زود خوب ميشي و در اخر اينم اقا صدراي نه ماه من كه الهي هر چه مادرانه دارم به پاش بريزم تا كمبودي از مادر&nbs...
13 آذر 1391

قربونه دل كباب رباب

ادم تا چيزي رو خودش تجربه نكنه نميتونه اونو در كنه تا مادر نشي نميفهمي رباب چي كشده تا بچت يه دقيقه ازت دور نباشه نميفهمي رباب چي كشيده ايناي كه ميگم براي فهم يك ثانيه زجريه كه خانم كشيده امروز تو مصلي من شما رو گذاشتم پيش زن دايي و رفتم جايي وقتي اومدم تو شلوغي مصلي شما رو بين اون همه شير خوار و مادراشون گم كردم هر چي ميگشتم پيداتون نميكردم داشتم ديوونه ميشدم فكر اينكه الان تازه از خواب پا شدي و گشنه اي الان تششششششششششششنتههههههههههههههه خدايا تشنگي يه شير خوار كه فقط با شير مادر سيراب ميشه داشتم ميميرم جيگرم اتيش گرفته بود به هر دري ميزدم كه پيدات كنم و شيرت بدم سينم همش رگ ميكرد اين يعني بچم گشنشه خدايا ضعف كرده بودم ديگه ن...
3 آذر 1391

شير خواره حسيني

يا صاحب الزمان فرزندم صدرا را نذر ياري تو ميكنم اورا براي ظهور نزديكت برگزين و حفظ كن الهييييييييييييييييي امين مادر جان اين نذر نامه اي بود كه امروز در مجمع شيرخوارگان حسيني خونديم خدا پشت و پناهت باشه و بيم علي اصغرش باشي اينم شيرخواره حسيني من اقا صدرا فدايي علي اصغر امام حسين بقيه عكسات دست زن دايي بگيرم ميزارم برات ...
3 آذر 1391

مامان بیا دنبال بازی......

پسری مامان چند روزه دنبال بازی یاد گرفته و همش میگه مامان بیا بازی                                                    و مامانم مثل شما بچه میشه و شروع میکنه به چهار دست و پا رفتن و قد اقا صدرا شدن وما شروع میکنیم به دنبال بازی من بدو صدرا بدو بعد از چند دقیقه مامان ولی اقا صدرا یعنی بازم میخوامممممم بازم من بدو اقا صدرا بدو و مامان و اقا صدرا و وقتی که دیگه مامان نا ن...
29 آبان 1391

السلام علیک یا اباعبداله الحسین

محرم ماه خون و شمشیر پسرم این اولین محرمی که تو داری تجربش میکنی .محرم ماه سومین امام ما یعنی امام حسینه که ما مسلمونا خیلی به ایشون ارادت داریم هرشب با بابایی میریم هیئت امام حسین عزاداری من خیلی دوست دارم تو از الان با این مراسم اشنا بشی وقتی میریم انقدر برات جالبه سینه زدن که داری یاد میگیری البته تو خونه هم وقتی من سینه میزنم میای و دستامو میگیری که برای تو هم بزنم فدات بشم من ایشالله که بیمه علی اصغر امام حسین بشی تو این هیئتا دلم میخواد یه هیئتی بار بیای هیئتی امام حسیییییییییییییییییییین سینه زن امام حسین پرچم دار اقا
29 آبان 1391

هشت ماهگی و عید غدیر

  امروز پسر من هشت ماهه شد هورااااااااااا کارایی که شما تو این هشت ماه یاد گرفتی عبارت اند از اول اینکه کامل چهار دست وپامیری دست به دیوار وایمیستی و کامل دیگه تعادل داری یعنی یه دستی هم وای میستی واز همه مهتر یه دونه دندون در اوردی   واز همه مهتر مهتر اینکه فوق العاده با نمک شدی و یه ریز تو خونه داری جیییییغ میزنی از این ور به اون ور و درحال خرابکاری و شکستن وسایل خونه البته مامان همه رو از جلوی دستای شما برداشته ولی بازم یه چیزی پیدا میکنی راستی عاشق مهمونی خصوصا تو خونه خودمون مهمون که برامون میاد دیگه از سرصدای شما نیتونیم باهم حرف بزنیم ههههههههههه هرکسی هم که دستشو جلو بیاره شما بهش دست مید...
13 آبان 1391