صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

صدرا کوچولو

مشهدی صدرا

سلام پسری ما دیگه از این به بعد باید به شما بگیم مشهدی اخه شما برای اولین بار رفتی پابوس اما رضا(ع) وای که چقدر دوست داشتم ببرمت خداروشکر اقا ما رو طلبید و رفتیم با اونکه یه شب بیشتر مشهد نبودیم ولی خیلی خوب بود و کلی سبک شدم  شما هم خیلی پسر خوبی بودی و بابایی شما رو برد زیارت اونجا برای همه دعا کردم مخصوصا مامانای اسفند نودی و نینی گلولوهای نازشون که همشون التماس دعا گفته بودن خدا کنه اقا دوباره مارو بطلبه من عاشق مشهد و حرم اقام همین الان که دارم اینارو مینوویسم واقعا دلم انگاری تو حرمه و بازم داره پر میکشه و چشام پر اشک شد ایشالله که میریم دوباره خدایا هر کی ارزوی دیدم گنبد طلایی اقا رو داره نسیبش کن الهی امین &nbs...
10 فروردين 1392

سفرنامه 2

پسر نانازم شما برای بار دوم رفتی به شهرستان بابایی دفعه اول شش ماهت بود و الان یک ساله خداروشکر خیلی پسر خوبی بودی البته از نق زدنات که بگذریم بعد از سال تحویل دیگه شما ماشالله راه افتادی و اگه دوست داشته باشی میتونی قشنگ راه بریو تعادل داری البته اگه دوست داشته باشی تازه کسی هم نباید نگات کنه چون اگه ببینی کسی میبینه خودت و میندازی بله                یه چند روزی هم مریض شدی و تب کردی که خداروشکر به دکتر نرسید و خودت زودی خوب شدی سال تحویل اونجا بودیم با بابایی و عمو مرتضی و زن عمو که خداروشکر خیلی بهمون خوش گذشت البته ناگفته نمونه که زن عمو خیلی تو نگه داری شما...
10 فروردين 1392

عیدت مبارک نفسم

سلام پسری ببخش مامان دیر دارم عید و بهت تبریک میگم البته بهت گفتمااااا ولی تو وبت دیر دارم مینویسم چون که دو روز مونده به عید رفتیم مسافرت بالاخره عیدت مبارک گلم امیدوارم سالهای زیادی بهار و ببینی و همیشه برات نوید بخش بهترینها و موفقیت های بیشتر باشه عشق مامان دومین بهارت مبارک                ...
10 فروردين 1392

تولدی دوباره

سلام پسر قشنگم پنجشنبه١٧ اسفند  مامان با دوستای نینی سایتیش یه تولد دسته جمعی برای شما فرشته های اسفند نود گرفتیم و خیلی خیلی خیلی خوش گذشت اولین بار بود که همه همدیگرو میدیدیم همچنین شما کوچولو هارو که همیشه فقط عسکاتون دیده بودیم ولی در کل همه چی عالی و از او عالی تر شما فرشته ها و مامانای گل بودن وجای اونایی که نتونسته بودن بیان خیلی خالی بود حالا چند تا عکس از اون مراسم به یاد موندنی     این ریسه عکساتون بود که خاله ازاده مهربون براتون درست کرده بود دستشون درد نکنه اینم کیک خوشمزه تولد و اینم باباها       ...
19 اسفند 1391

پسره قند عسلم راه افتاد

سلام عزیز دلممممممممممم پسر گل مامان امروز سه قدم برداشت هوراااااااااااااااااااا دقیقا پنج روز قبل از تولدت خونه مامانی بودیم که دیدیم شما دستتو ول کردی و خودت وایستادی و داری میخندی کلی ذوق کرده بودی فدات بشم من فردای تولدتم که خودت دستتو زدی به زانوت و خودکفا بلند شدی  و دوباره کلی ذوق کردی و امروز در یک سال و سه روزگی پسر قشنگ مامان سه قدم برداشت هورااااااااااااااااا البته با کلی ترس و لرز چون زودی خوردی زمین ولی چون خوشت اومده بود بازم دستتو زدی به زانوت و بلند شدی الهی مامان قربونت بره که دیگه داری اولین قدمای زندگیت و برمیاری مامان برات ارزو میکنه که قدمات همیشه اول در راه رضای خدا باشه و بعدش در راه موفقیت تو...
16 اسفند 1391

تولدت مبارک نفس مامان

تولدت مبارک موش کوچولوی مامان امیدوارم صد ساله بشی عزیزترینم یک سال از به این دنیا اومدنت میگذره و یک ساله که خانواده ما شده سه نفر یک ساله که منو بابایی داریم به نام مامان و بابای صدرا همه جا نامیده میشیم یک ساله که کوچولوی مهربون من زندگی من و باباش و شیرین تر کرده و یه نور خاصی به زندگیمون بخشیده امیدوارم همیشه همیشه موفق باشی پسر قشنگم هرچی فکر میکنم نمیتونم تمام احساسم و برات بنویسم واقعا کم میارم تو نوشتن فقط فقط همینو بگم که تو همه زندگی من و بابایی و بدونه تو هیچ چیز برای ما معنا نداره       الهی صد و بیست ساله بشی نفسم   مامان جونم برات یه تو...
13 اسفند 1391

یازده ماهگی گل پسری

  سلام پسر عزیزممممممممممممم امروز شما وارد یازدهمین ماه زندگیت شدی و این یعنی شما یه ماه دیگه یک ساله میشی به امید خدا و این یه معجزه باور نکردنیه برای من که چقدر زود داره میگذره فکر کنم چشم به هم بزنم باید استینم و بالا بزنم و  زنت بدم هههههههههه ولی دور از شوخی انگار همین دیروز بود که داشتم خبر باردار شدنم و به بابات میگفتم  و از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم انگار همین دیروز بود که اولین بارصدای قلبتو شنیدم انگار همین دیروز بود که اولین تکونتو حس کردم انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدی و حالا برای خودت مردی شدی ماشالله خدای من اصلا باورش سخته ولی بر خلاف تصور من  همین الان شما یازده ...
13 بهمن 1391