اولین مسافرت عسلم
سلام قند عسلم
مامانی ببخش با تاخیر دارم برات مینویسم اخه مامانی ما رفته بودیم مسافرت اولین مسافرت طولانی که شما تو این مدت زندگی حوشگلت داشتی من همش غصه میخوردم نکنه اذیت بشی یا اب و هوا بهت نسازه ولی خدا رو شکر شما خیلی پسر خوبی بودی و اصلا اصلا نه اذیت کردی نه اذیت شدی تازه خیلی خیلی هم بهت خوش گذشت چون همش ددر بودی و تا میگفتی ددددددد میرفتی بیرون و کلی ذوق میکردی شما اونجا یه امامزاده هم رفتی که برادر امام رضا بود و من کلی برای عاقبت بخیری شما دعا کردم
مامانی زیاد نتونستم ازت عکس بگیرم ولی همونا رو برات میزارم
اینم چند تا عکی از مناظره ده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی